سوالی که این روزها زیاد با آن مواجه می شوم این است که کسب و کارم را چه زمانی شروع کنم؟ اهمیت این موضوع، به اندازه ای زیاد است که تصمیم گرفتیم تجربیات خود در این زمینه را با شما به اشتراک بگذاریم.
داشتن هر کسب و کار شخصی بسیار جذاب است. شما یک کارآفرین می شوید که درآمدی به مراتب بهتر از کارمندی دارید. آن هم از نوع ارزی و نه ریالی!
اما شما واقعا می توانید یک کارآفرین شوید؟ و اگر بله، زمان آن چه وقتی است؟
مزیت های کارآفرینی را با هم بررسی کنیم:
- استقلال مالی و کسب درآمد زیاد
- اختیار و قدرت تصمیم گیری
- جایگاه اجتماعی من به عنوان یک کارآفرین بسیار متفاوت از یک کارمند عادی است
- تحقق ایده های ذهنی
- خلق یک تغییر موثر یا ارزش در یک صنعت(ارزش آفرینی در کسب و کار بسیار نکته کلیدی است که در مطلبی جداگانه به آن می پردازیم)
- و سایر مزیت هایی که بنابه ذهنیت هر فرد از کارآفرینی ممکن است وجود داشته باشد.
یک مسئله مهم در این زمینه این است که آیا من به عنوان یک کارآفرین ویژگی های شخصیتی کارآفرینی را دارم؟ این موضوع به دلیل اهمیت زیاد آن در یک مبحث دیگر مورد بررسی قرار می گیرد.
اما برویم سر سوال اصلی: زمان راه اندازی کسب و کارم به عنوان یک کارآفرین چه وقتی است؟
اگر پادکست های ده صبح را گوش داده باشید در مورد این موضوع بارها صحبت کرده اند و اتفاقا نکته جالب اینست که کارآفرینان موفق یک قانون ثابت در زمان راه اندازی کسب و کار خود نداشتند. اما اکثر آنها بعد از طی کردن مراحلی که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم، تبدیل به یک کارآفرین شده اند.
کارآفرینان سیلیکون ولی نمونه بارزی از افرادی هستند خیلی زود وارد دنیای کارآفرینی شده اند. اکثر آنها قید درس و دانشگاه را زده اند و تبدیل به کارآفرینانی موفق و جوان شده اند.
در مقابل، بسیاری از کارآفرینان بزرگ دنیا بعد از سالها کارمندی و کسب تجربه در محیط کارمندی، دست به یک تغییر بزرگ زده اند و اکنون کسب و کار موفق خود را دارند.
بررسی کنیم مزیت ها و معایب زود یا دیر شروع کردن کسب و کارم را!
زود شروع کردن کسب و کار چه مزایایی دارد؟
- ریسک کمتر: ریسک کمتر در اینجا به این معنی نیست که اگر زودتر وارد کسب و کار گردشگری سلامت شوید، با ریسک های کمتری مواجه می شوید! همه انسانها با بالا رفتن سن و رسیدن به ثبات مشخصی، قدرت ریسک پذیری خود را از دست می دهند.
فرض کنید شما مدیر یک بیمارستان هستید که سالها تجربه پذیرش بیمار خارجی در بیمارستان خود را دارید و به جایگاه مطمئنی در سازمان رسیده اید. چرا باید اکنون ریسک به این بزرگی کنید و وارد دنیایی پر از رقابت و ریسک شکست شوید؟!
این موضوع در سنین کمتر بسیار اتفاق می افتد. بارها شکست می خوریم و با سرعت از صفر، دوباره شروع می کنیم.
جمله معروف رید هافمن از کارآفرینی چنین است: از بالای پرتگاه به پایین بپرید و در حین سقوط، بالهای خود را بسازید!
پریدن از پرتگاه را ترجیح می دهید یا ماندن در لبه پرتگاه و در یک جایگاه امن؟!
و یک جمله معروف دیگر: کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، قدرت هر گونه ریسک جدید را دارد!
- زنجیره سازمانی: اگر سالها در سازمانی بوده اید که به شکل استاندارد و در زمان مناسب، ترفیع شغلی گرفتید و حقوق شما متناسب با جایگاه شغلی تان، افزایش پیدا کرده و از مزایای آن نیز مانند وام های درون سازمانی برخوردار بوده اید، ممکن است عطای کارآفرینی را به لقایش ببخشید و به همین روند ادامه دهید.
- تخصص بیش از حد: موضوع مهم دیگری که معمولاً مانع کارآفرینی می شود(در کشورهای توسعه یافته می تواند برعکس باشد)، تخصص بیش از حد شماست! معمولاً زمانیکه سالها صرف یادگیری دریک تخصص خاص در یک سازمان کرده اید مانع کارآفرینی است.
کارآفرینان عموماً به صورت گسترده در حوزه های مختلفی کار کرده اند و ممکن است بسیار هم متخصص و عمیق در یک رشته خاص نباشند!
یک نمونه بارز این بخش، پزشکان ما هستند. آنها سالهای طولانی را صرف تخصص خود کرده اند و با داشتن بیماران داخلی زیاد و درآمد بالا، علاقه ای به کارآفرینی و ساخت برند شخصی در حوزه بین المللی و کارآفرینی با تمام دغدغه های آن را ندارند.
مگر پزشکان بلندپروازی که دارای روحیه ریسک پذیری و علاقه مند به ورود و رقابت در بازار بین المللی باشند که تعدادشان در کشورهای دیگر، کم هم نیست.
روی دیگر سکه ما، افرادی است که بسیار با سرعت می خواهند وارد کارآفرینی شوند و کسب و کار خود را راه بیندازند.
ببینیم ورود سریع به اینکار(کسب و کار گردشگری سلامت) درست است یا پیش نیازهایی دارد؟
قبل از بررسی به این سوال فکر کنید: چند بیمارستان، شرکت و آژانسی را می شناسید که در گام اول مجوزهای لازم را گرفته اند و به عنوان مدیرعامل و صاحب کسب و کار در خدمات سلامت بین المللی ورود کرده اند؟ تعداد ورودی بیماران خارجی آنها را بررسی کرده اید؟!
چرا گردشگری سلامت کشور ما به طور مداوم در حال درجا زدن است و از سوی دیگر با خیل عظیمی از استارتاپ هایی روبرو هستیم که هر روز به عنوان کارآفرین وارد این حوزه می شوند و بعد از مدتی و مخارج هنگفت، از این صنعت خارج می شوند؟
قبل از ورود زودهنگام به این صنعت موارد زیر را جزء الزامات کارآفرینی در نظر بگیرید:
- کسب دانش: پزشک، مدیر بیمارستان یا صاحب آژانس گردشگری بودن برای شما بیمار خارجی نمی آورد. مگر اینکه دانش تخصصی خود در این زمینه را کامل کنید.
بارها نوشته ایم که بازار گردشگری سلامت ایران، بازاری منفعل و متفاوت از استانداردهای رقابت بین المللی است. تا زمانیکه دانش تخصصی لازم در این زمینه را در گام اول کسب نکنید، شکست شما به عنوان یک کارآفرین، قطعی است!
پیشنهاد ما: از دوره های کاملاً کاربردی و متناسب با کشور ایران، شروع کنید. جنس بازار ایران در خدمات بین المللی سلامت را بشناسید و راه های ورود به بازار جهانی(نه صرفاً عراق و افغانستان) را پیدا کنید.
دروه جامع کسب و کار گردشگری سلامت با رویکرد تخصصی بازار ایران و کاملاً کاربردی(و نه صرفاً آکادمیک)
- منابع مالی کافی برای شروع کسب و کار بسیار حیاتی است. لازم نیست در شروع کار تعداد زیادی از مترجمین ها و پرسنل مختلف را استخدام کنید اما به هر روی و با در نظر گرفتن حداقل های لازم و ضروری برای راه اندازی کسب و کار خود، نیاز به منابع مالی دارید.
اگر به جذب سرمایه فکر می کنید، باید بدانید که تا کار را به جایی نرسانده اید و چیزی برای عرضه ندارید، سرمایه گذاران روی کسب و کار شما حسابی باز نمی کنند!
برای گرفتن شریک مالی در ابتدای کار هم جزئیات و نکات فنی آن را در نظر بگیرید. چون به قول معروف هیچکسی پولش را از سر راهش نیاورده که به راحتی آن را در اختیار یک ایده خالی یا کسب و کار بدون مشتری قرار دهد.
- تجربه مدیریتی در کسب و کارهای نوپا و بین المللی بسیار متفاوت از جنس مدیریت سازمان های جا افتاده ای مثل بیمارستان است. تجربه مدیریتی شامل خیل وسیعی از تجارب رسمی و غیررسمی مدیریتی است که اگرچه هر شکل در جای خود مهم و کارآمد است اما الزاماً منجر به موفقیت کار نمی شود.
یک مدیر استارتاپی مانند یک مدیر سازمانی نیست. او علاوه بر اینکه باید قاطعیت مدیریت در کار را داشته باشد، همپای تیم خود باید کار کند تا کسب و کار را به جایی برساند. پا روی پا انداختن و برگزاری جلسه و نظارت بر کارمندان، در حیطه کارآفرینی استارتاپی جایی ندارد!
- صنعت خدمات بین المللی سلامت را بشناسید. باز هم تاکید می کنیم بازار گردشگری سلامت، بازار عراق، عمان و افغانستان نیست(که حتی در همین ها هم موفق عمل نکرده ایم). نیاز بیماران کشورهای مختلف را بشناسید. اگر کار شما مرتبط با اینکار نیست و تجربه ای در آوردن بیماران کشورهای مختلف ندارید، دست نگهدارید. اول با آموزش و کار در این محیط، جنس بازار را لمس کنید و بعد از آن اقدام به راه اندازی کسب و کار خود کنید.
- شبکه سازی در تمام صنایع بسیار کاربردی است. در گردشگری سلامت که جنس کار از نوع خدمات است(و نه کالا)، باید علاوه بر شناخت ارائه کنندگان یا پرووایدرهای مختلف این صنعت، با آنها ارتباط بگیرید که کار یک شبه نیست!
اگر در محیطی هستید که امکان شبکه سازی با افراد و سازمانهای موثر در این صنعت را دارید، کمی دست نگه داید. شبکه سازی خود را قوی کنید و بعد از آن کسب و کار خود را راه بیندازید.
یک پیشنهاد ویژه برای بیمارستان ها و پزشکانی که می خواهند به صورت کاملاً تخصصی و مطابق با استانداردهای رقابت بین المللی در دنیا، وارد این کسب و کار شوند: